نوروز، جشن زمان و معنای زمان و يک انديشهی سکولار است
نوروز، جشن زمان و معنای زمان و يک انديشهی سکولار است
منوچهرجمالی
در فرهنگ ايران، هر روزی، نوروز است
جشن، هميشه با «نوشدن» کاردارد
«چرا نوروز، جشنی شد که انسان، دشمن خردِ جشنسازِ خود شد؟»
روايت شاهنامه از نوروز، روايتی از موبدان زرتشتی در دورهی ساسانيان است
معنای «سکولاريته» اين است که: زندگی در زمان، جشن است. زندگی، خنديدن در زمان است.
جنبش زمان، برپا کردن جشن در هر روزیست. هر روزی، نوروز است. «زمان»، جايگاه و سرچشمهی (زما = پايکوبی و عروسی) رقص و وصال است. هر روزی، زمان، نو میشود و نوشدن، جشن است. «نو» مفهومیست که با «زادن از نو» کار دارد. چيزی نو است، که زاده میشود، و هر روزی، بنا بر فرهنگ ايران، زاده میشود. حرکت زمان، جشن پيدايش و زايش، در هر روز است، نه ماتم و سوگِ «ناپايداری و گذر و فنای زمان». روزی يا زمانی که زاده میشود، توانائی آفريدن دارد. هر «زمانی»، «وَن»، يا «بند»، يا «يوغ = گردونهی آفرينندگي = اصل عشق» يا «عروسی» است. جشنِ عروسی در زمان، تبديل به «جشن نوزائی زمان» میگردد. زمان، زنجيرهی بههمبستهی عروسی و زادن، عشق و آفرينندگیست. و اين، درست غايتیست که «جنبش سکولاريته» میخواهد به آن برسد. سکولاريته، میکوشد، بر مفهوم «فنای زمان» که در اديان نوری، در فکر و روان و ضمير مردمان جاانداختهاند، چيره گردد. تا اين مفهوم، دگرگون نگردد، در گيتی نمیتوان بهشت ساخت. ملتی میتواند گيتی را تبديل به جشنگاه کند، که مفهوم زمانش را در فکر و در روان و در ضمير، دگرگون سازد. به همين علت، تغيير مفهوم «جشن نوروز»، نقش بزرگی در آبادکردن جهان و در جهانآرائی (= سياست) دارد. اين است که مفهوم «جشن»، زيربنای جهانآرائی (= سياست) است. تغيير مفهوم جشن و نوزائی در فکر و در روان و در ضمير، جهان را میآرايد. اين فرهنگ جشنآفرينی است که بايد در کاريز هرضميری بجوشد تا بتوان جهان را آراست (کاريز = فرهنگ).
...
$
متن ِ کامل (در کندوک)
متن ِ کامل (در اصل مأخذ)