Showing posts with label مهشيد اميرشاهی. Show all posts
Showing posts with label مهشيد اميرشاهی. Show all posts

Friday, October 14, 2011

متن سخنرانی مهشيد اميرشاهی در کنگره‌ی جهانی نويسندگان

متن سخنرانی مهشيد اميرشاهی در کنگره‌ی جهانی نويسندگان

اين سخنرانی که به زبان انگليسی در دسامبر ۲۰۰۱ ايراد شد و بازنويسی‌اش به‌فارسی نيز به تقاضای نشريه‌ای چاپ سوئد در همان زمان توسط خود خانم اميرشاهی صورت گرفت، از هنگام ارسال آن برای درج در تارنمای ايشان، در بين پرونده‌ها گم شده بود و به‌تازگی دوباره آن را يافتيم. نظر به اهميت متن و يادآوری فضای دوران رياست جمهور خاتمی و وزارت مهاجرانی که برخی هنرمندان را به مدار جاذبه‌ی نظام کشيده بودند، اقدام به درج آن می‌نماييم.
...
...
يکی از اولين پيام‌های خمينی پس از به‌ثمر رسيدن انقلابش، خطاب به نويسندگان چنين بود: "بشکنيد قلم‌هايتان را. برويد در عوض قرآن و تفسير بخوانيد"!
در اينجا برای حاضرينی که ممکن است خمينی را درست نشناسند لازم می‌بينم اضافه کنم که قصد اين مرد از اين حرف مطلقاً شوخی نبود بلکه مقصودش به‌کرسی نشاندن دقيق کلماتی بود که بر زبان رانده بود.
پس از او يکی از امامان جمعه در شرح و تفسير افاضات امام بزرگ، بر ايرانيان حيرت‌زده فاش ساخت که: "آنچه رمان تا کنون نوشته شده جز فساد نتيجه‌ای نداشته است. ازين پس اينگونه نوشته‌ها با سختگيری کامل از نظر اسلامی، اخلاقی، سياسی، اجتماعی و و و... بررسی می‌شود و اگر از جميع جهات اشکالی نداشت اجازه انتشار خواهد گرفت"!
وزير ارشاد وقت هم با لحنی اداری تصوير را تکميل کرد: "اگر اصولاً نياز به رمان باشد بعد از اين فقط فقها رمان بنويسند"!
...

$
متن ِ کامل ( در کندوک )
در اصل ِ مأخذ

Monday, June 18, 2007

پنجمين سالمرگ ِ خمينی و ماجرای ِ 15 خرداد

پنجمين سالمرگ ِ خمينی و ماجرای ِ 15 خرداد

( گفتگوی ِ راديو صدای ِ ايران با مهشيد اميرشاهی ) ٭

ص. ايران: گفتگو می‌كنيم با خانم مهشيد اميرشاهی يكی از شخصيت‌های برجسته‌ی ايرانی چه در زمينه‌ی سياست چه در زمينه‌ی انديشه و چه در زمينه‌ی ادبيات. بی‌گمان شما شب 25 جون 1991 را به خاطر داريد، «شب ايران»٭٭ كه در چارچوب فعاليت‌های سازمان عفو بين الملل در تالار «پاسادينا» در لس انجلس بر پا شد و ديديد كه خانم اميرشاهی با سخنرانی سنجيده با آن انگليسی توانا و با آن صدای گيرای خودشان چگونه سخن گفتند و چه استقبال شورانگيزی، چه استقبال شادی آفرينی همه‌ی حاضران از ايشان كردند به عنوان يك ايرانی، ايرانی كه چنين كاخ‌های زرنگاری از فكر و انديشه می‌تواند به وجود بياورد. خانم اميرشاهی … در گفتگو و در نوشتار يك زبان روشن، صريح بی‌پرده و گاه برا چون تيغ دارند، به خصوص در آنجا كه پای طنز به ميان بيايد. ايشان در پيامدهای انقلاب اسلامی يك لحظه از مبارزه دست نكشيده‌اند و همواره برای آزادی ميهنشان كوشش كرده‌اند … از كار‌های برجسته‌ای كه انجام داده‌اند در حدود سه سال پيش تهيه متنی بود به دفاع از سلمان رشدی … اين بيانيه … كه در حمايت از آزادی بيان است به طوركلی، در بسياری از روزنامه‌های جهان منتشر شد …

من را می‌بخشيد خانم اميرشاهی از اين مقدمه‌ی طولانی. می‌خواستم از حضورتان تقاضا كنم كه بفرماييد در روز 15 خرداد سال 42 شما در ايران بوديد يا خارج يا هر كجا كه بوديد خبر حادثه را كه شنيديد چه فكر كرديد و اصولاً اين حادثه را به چه نسبت داديد؟

م. ا: من در آن زمان ايران نبودم. تصادفاً آن موقع هم در فرانسه بودم. به اين دليل می‌گويم تصادفاً چون در آن دوران در فرانسه زندگی نمی‌كردم. به هر حال قطعاً شما هم به خاطر داريد كه حادثه‌ی 15 خرداد در زمان وقوع زودپا بود و به درازا نكشيد و جنجال و هياهوی ماجرا حتی سراسر كشور را نگرفت چه برسد سراسر جهان را. حادثه‌ای بود كه مدت كوتاهی بحث و صحبت برانگيخت و بعد هم فراموش شد. در حقيقت صحبت‌هايي هم كه برانگيخت در بين كسانی بود كه به اپوزيسيون رژيم در خارج كشور شهرت داشتند.
...

$
متن ِ کامل ( در کندوک )
در اصل ِ مأخذ

ماهيّت ِ جمهوری ِ اسلامی و توهّمات ِ رايج

ماهيت جمهوری اسلامی و توهمات رايج

مهشيد اميرشاهی

من به عنوان زنی كه ظلم جمهوری اسلامی را چشيده است، به عنوان نويسنده‌ای كه ناچار ترك وطن گفته است، و به عنوان كسی كه آزادی بيان و قلم را از والاترين دست آوردهای بشری می‌داند سخنم را با پيامی به سلمان رشدی آغاز می‌كنم:

«گر هنرمند از اوباش جفايی بيند
تا دل خويش نيازارد و درهم نشود

سنگ بد گوهر اگر كاسه‌ی ِ زرين بشكست
قيمت سنگ نيفزايد و زر كم نشود

بی‌هنران هنرمند را نتوانند كه ببينند، همچنانكه سگان بازاری سگ صيد را ... يعنی سِفله چون به هنر با كسی برنيايد به خبثش در پوستين افتد

كند هر آينه غيبت حسود كوته دست
كه در مقابله گنگش بود زبان مقال».

از اينجا روی سخنم با شماست:

خانم‌ها، آقايان،

جمهوری اسلامی دهمين سال خود را پشت سر گذاشت و به گوياترين وجه آن را جشن گرفت - با صدور فرمان قتل يك نويسنده.

عرض كردم به گوياترين وجه، چون تصور نمی‌كنم هيچ حادثه‌ی ِ ديگری می‌توانست چنين موجز و رسا ماهيت اين رژيم را بيان كند.
در فتوايی كه خمينی برای ريختن خون سلمان رشدی داده است شكل كلی و جوهر اصلی حكومت ملايی درج است، نه فقط از اين رو كه اين فتوا نشان می‌دهد آزادی‌هايی كه انسان متمدن طی قرن‌ها به آن دست يافته است برای رژيم آخوندان بی‌ارزش است وجان آدمی ارزان بهاترين سكه‌ی ِ داد و ستد، بلكه به اين دليل كه يكبار ديگر می‌نمايد كه جمهوری اسلامی تنها با ايجاد بلوا و به راه انداختن جنجال و بر پا كردن قيل و قال دوام می‌يابد و قوام می‌گيرد.
...

$
متن ِ کامل ( در کندوک )
در اصل ِ مأخذ

Wednesday, May 02, 2007

زن از ديد داستان‌نويسان معاصر

زن از ديد داستان‌نويسان معاصر
( مهشيد اميرشاهی )

خانم‌ها، آقايان،

در دعوتنامه‌ای كه از طرف انجمن شما برای ايراد سخنرانی در اين محفل به من رسيد - و من بی ‌يك ‌لحظه ترديد و با خوشوقتی هر چه تمامتر آن را پذيرفتم - از من خواسته شده بود در باره‌ی ِ نقش زنان در بيداری ايرانيان صحبت كنم. من از انجام اين وظيفه لا اقل به سه دليل معذور بودم:

اول اينكه من كمترين شاگرد، ولی به هر حال شاگرد مكتب سعدی‌ام. شيخ رند ما در فوايد خاموشی در شرايطی خاص دستوراتی صادر كرده است كه همه را بايست آويزه‌ی ِ گوش هوش ساخت. در حكايتی می‌فرمايد:

«جوانی خردمند از فنون و فضايل حظی وافر داشت و طبعی نافر. چندانكه در محافل دانشمندان نشستی زبان سخن ببستی. باری پدرش گفت ای پسر تو نيز آنچه می‌دانی بگوی. گفت ترسم كه بپرسند از آنچه ندانم و شرمساری برم.


«نشنيدی كه صوفئی می‌كوفت
«زير نعلين خويش ميخی چند
«آستينش گرفت سرهنگی
«كه بيا نعل بر ستورم بند»

صفاتی كه سعدی برای آن جوان بر می‌شمرد بر من منطبق نيست ولی در ازای خرد و فضل و كمال آن پسر من تجربه‌ای دارم كه به يمن گذر عمر به دست آورده‌ام و اين تجربه به من حكم می‌كند وارد مباحثی نشوم كه از آن‌ها به‌كلی بی‌اطلاعم. موضوع پيشنهادی از آن جمله بود. اگر من ناشيانه به تعمير كفشم می‌پرداختم خطر آن می‌رفت كه سواركاران متوقع شوند كه بر اسب و استرشان نعل بكوبم! آنوقت حقيقتاً عِرض خود می‌بردم.

...

$
متن ِ کامل ( در کندوک )
در اصل ِ مأخذ