Wednesday, November 21, 2007

آريا ، از زبان ِ آريا

گفتگو با آقای « آریابرزن زاگرسی »؛ نویسنده و پژوهشگر

بیا تا دی کنیم امروز، فردای قیامت را ( بیدل دهلوی )

مصاحبه کننده: « م. ساقی » /// دبیر بخش جامعه و سیاست و گفتگو با اهل نظر در سایت « ادبیات و فرهنگ »

- با درود فراوان به شما که دعوت ما را پذیرفتید.

*آقای زاگرسی کمی از خودتان بگویید.

وقتی می خوام در باره ی خودم، سخن بگویم، می مانم که چه باید گفت؟ و از چه چیزهایی باید حکایتها کرد؟. و چه چیزهایی اصلا ارزش گفتن دارند؟. معمولا انسانها یا از روی عادت یا از روی آنچه که معمول و مرسوم است در باره ی خودشون حرفهایی را بر زبان می رانند. من امّا نمی دانم کدام یک از ابعاد خودم را به دیگران معرفی کنم. چونکه هر بُعدی و گوشه ای را که بخواهم در کلماتم بر زبان برانم، خود به خود، ابعاد دیگرم در تاریکی می مانند و نمی توانم چهره ای تمام عیار از خودم عرضه کنم. اگه خودم را « تمام رِخ و عریان » نیز جلوه دهم، آخرش بخشی از من ، پنهان از انظار دیگران می ماند. انسان دوست داره، زیباترین ابعاد شخصیّت وجودی خودش را در معرض دیگران بگذارد. مثل میوه فروشانی که برای فروش میوه های خود، دستمالی به دست گرفته اند و تلاش می کنند تمام ظواهر میوه ها را بسابند و بسابند و برّاق کنند و سپس در زیر نورهای مخصوص، آنها را عرضه کنند تا هم، آب از دهان مشتریها بریزند، هم مارک اعلاء بودن و فروش میوه های دکّان خود را تضمین کرده باشند. ولی من حسّ می کنم و بر این اندیشه ام که انسان را باید بدانگونه که هست در تمام ابعاد وجودیش دید و شناخت و ارزشیابی کرد. حتّا معتقدم اگر قرار است انسانی را محاکمه ی قضایی کنند، حال به هر جُرمی که می خواهد باشد، نیک است قُضات و داوران در تصمیمگیری و اجرای حُکم، مجموعه ی رفتارهای نیک و ستودنی انسان مُجرم را نیز مدّ نظر بگیرند؛ ولو چنان رفتارهایی، ریختن یک سطل آب به پای درختی در بیابانها بوده باشد.
...

ادامه ( در وبلاگ ِ انگشت )
ادامه ( در سايت ِ ادبيّات و فرهنگ )

Saturday, November 03, 2007

برگ و باد : بررسی و توصيف ِ گويش ِ طبس ؛ ضمير ِ مفعولی

بررسی ضمیر مفعولی در گویش طبس
محمّد رضا عطّاري

در گویش طبس ضمایر پیوسته‌ی مفعولی به صورت میانوند پیش از ریشه‌ی فعل می آید. در این صورت پیش از این ضمایر یكی از وند‌های فعلی؛ /be/ ب تاكید (زینت)، /ma/ می استمرار، /næ/ نون نفی یا اجزایِ پیشوندی فعل مانند؛ /vâ/، /var/ و /dar/ در فعلهایی چون /var doštæ/5 برداشتن، /vâ kerdæ/ باز كردن و /dæ kešedæ/ سوزن نخ كردن؛ نیمه بستنِ در.
او بچه‎ها رِ بِ‎شو خَندُن. او بچه‎ها را خنداند. u bečæhà re bešu xandon
تجزیه‎ی جمله‎ی بالا:
u، ضمیر فاعلی (او)؛ bečæ، اسم (بچه)؛
hâ، نشانه‎ی جمع(ها) re، نشانه‎ی مفعول (را)؛
be، وند فعلی نشانه‎ی تاکید یا زینت (ب) šu، ضمیر پیوسته مفعولی (آنهارا)
Xandon، سوم شخص جمع گذشته فعل خنداندن
ضمیر پیوسته‎ی مفعولی گویش، بر خلاف تعریف کلی که برای ضمیر ارایه می‎شود؛ "ضمیر کلمه‎ای است که جانشین اسم می‎گردد." در این‎گونه موارد، برخلاف دستور زبان فارسی رسمی، در عین حضور اسم به عنوان مفعول، حضور ضمیر هم اجباری بوده و حذف ضمیر جمله را از نظر شم زبانی گویشوران غلط می‎کند:6 * او بچه‎ها رِ بِ‎خَندُن. u bečæhà re be xandon *
ضمایر مفعولی گویش از نظر شخص و شمار بر شش شخص دستوری و یک ضمیر جنس دلالت دارند:
ضمیر اول شخص مفرد: om (اُم)- em (اِم) معادل فارسي‌ضمير: َم
ضمیر اول شخص جمع: emu (اِمو) معادل فارسي‌ضمير: ِمان
ضمیر دوم شخص مفرد: et (اِت) معادل فارسي‌ضمير: َت
ضمیر دوم شخص جمع: etu (اِتو) معادل فارسي‌ضمير: ِتان
ضمیر سوم شخص مفرد: eš (اِش) معادل فارسي‌ضمير: َش
ضمیر سوم شخص جمع: ešu (اِشو) معادل فارسي‌ضمير: ِشان
ضمیر پیوسته‌ی مفعولی مبهم n
...

ادامه