Wednesday, November 21, 2007

آريا ، از زبان ِ آريا

گفتگو با آقای « آریابرزن زاگرسی »؛ نویسنده و پژوهشگر

بیا تا دی کنیم امروز، فردای قیامت را ( بیدل دهلوی )

مصاحبه کننده: « م. ساقی » /// دبیر بخش جامعه و سیاست و گفتگو با اهل نظر در سایت « ادبیات و فرهنگ »

- با درود فراوان به شما که دعوت ما را پذیرفتید.

*آقای زاگرسی کمی از خودتان بگویید.

وقتی می خوام در باره ی خودم، سخن بگویم، می مانم که چه باید گفت؟ و از چه چیزهایی باید حکایتها کرد؟. و چه چیزهایی اصلا ارزش گفتن دارند؟. معمولا انسانها یا از روی عادت یا از روی آنچه که معمول و مرسوم است در باره ی خودشون حرفهایی را بر زبان می رانند. من امّا نمی دانم کدام یک از ابعاد خودم را به دیگران معرفی کنم. چونکه هر بُعدی و گوشه ای را که بخواهم در کلماتم بر زبان برانم، خود به خود، ابعاد دیگرم در تاریکی می مانند و نمی توانم چهره ای تمام عیار از خودم عرضه کنم. اگه خودم را « تمام رِخ و عریان » نیز جلوه دهم، آخرش بخشی از من ، پنهان از انظار دیگران می ماند. انسان دوست داره، زیباترین ابعاد شخصیّت وجودی خودش را در معرض دیگران بگذارد. مثل میوه فروشانی که برای فروش میوه های خود، دستمالی به دست گرفته اند و تلاش می کنند تمام ظواهر میوه ها را بسابند و بسابند و برّاق کنند و سپس در زیر نورهای مخصوص، آنها را عرضه کنند تا هم، آب از دهان مشتریها بریزند، هم مارک اعلاء بودن و فروش میوه های دکّان خود را تضمین کرده باشند. ولی من حسّ می کنم و بر این اندیشه ام که انسان را باید بدانگونه که هست در تمام ابعاد وجودیش دید و شناخت و ارزشیابی کرد. حتّا معتقدم اگر قرار است انسانی را محاکمه ی قضایی کنند، حال به هر جُرمی که می خواهد باشد، نیک است قُضات و داوران در تصمیمگیری و اجرای حُکم، مجموعه ی رفتارهای نیک و ستودنی انسان مُجرم را نیز مدّ نظر بگیرند؛ ولو چنان رفتارهایی، ریختن یک سطل آب به پای درختی در بیابانها بوده باشد.
...

ادامه ( در وبلاگ ِ انگشت )
ادامه ( در سايت ِ ادبيّات و فرهنگ )

No comments:

Post a Comment