Thursday, February 22, 2007

عضوجنسی در شعر ( يداله رؤيايی )

عضوجنسی در شعر ( يداله رؤيايی )

سخن ِاروتیک نزد مولوی بلخی ِ بعداً رومی، زبان ِتن نیست . شعرها پیش از آن‌که به خود ِتن بپردازند به عرف ِتن و به رفتار ِ آن در جامعه می‌اندیشند، یعنی بیشتر ناظر برتن‌اند تا برآمده از تن. درمیان قصّه‌های مثنوی، قصّه‌های در قلمروی شهوت کم نیستند. اما همه حاکی از اشتهای قصّه گو به جنس و عضو ِجنسی است، ونه زندگی ِ این دو دراو ودر زبان ِاو. معذالک در همین زبان، پیش مولوی هرعضوجنسی برای خود نامی دارد، که با همان نام در متن می‌نشیند و، مثل دیگر ِ نام‌های بدن، ارزش ِهجائی و لغوی ِخودرا در شعر با خودمی‌بَرد، وزیرتیغ ریا، پرده داری و ضعف ِ اخلاقی ِمحیط ِخود، سانسور نمی‌شود. در واقع سخن ِاروتیک در شعر ِمولوی سخنی برهنه، و اروتیسم ِاو اروتیسم ِافشا و پرده دری است، نه بیان ِجسم و جنس. یعنی قلمرو ِ قصه قلمرو ِشهوت است، اما صحبت از خوی جامعه درآنست نه خوی تن و زندگی ِ ِگوشت و پوست .
...

$
متن ِ کامل ( در کندوک )
در اصل ِ مأخذ

No comments:

Post a Comment